داستان بازی باز هم مانند نسخههای پیشینش روایت گر زندگی فردی به نام ریکو سرپیکو رودریگز است. پس از گذشت شش سال از وقایع نسخه دوم، ریکو برای آرامش به سرزمین مادری خود یعنی جزیره کوچک مدیچی در مدیترانه می رود. اما همه چیز به خوبی و خوشی پیش نمی رود و ریکو با ورودش به این جزیره متوجه حکمرانی دیکتاتوری ظالم به نام ژنرال سباستیانو دی راولو در سرزمین مادریاش می شود. طبیعتاً مانند بسیاری از آثار هالیوودی با این محوریت داستانی ریکو تصمیم می گیرد برای پایان بخشیدن به حکومت ژنرال به قلب تشکیلاتش بزند. داستان بازی به همین چند خط خلاصه می شود و در یک کلام چیزی برای گفتن ندارد! البته این طبیعی است که عناوینی چون جاست کاز نیاز به داستان غنی برای پیش روی خود ندارند.
درباره این سایت